۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

تا اومدم

تا اومدم به خودم بیام با اسپرم ماده ریختم رو هم و نطفه شدم.
تا اومدم از دنیای شکم مادر سر در بیارم به دنیا اومدم.
تا اومدم شیر بخورم از شیر گرفتنم.
تا اومدم ار دنیای کودکی لذت ببرم شبها جنب شدم.
تا اومدم معنی جنس مخالف بفهمم دوست دختر اولم پرید.
تا اومدم بدونم رابطه جنسی چیه دوست دختر دومم پرید.
تا اومدم سر از دنیاشون در بیارم دوست دختر سومم پرید.
تا اومدم بفهمم تنهایی بهتره دیدم زن دارم.
تا اومدم جبران مافات کنم طلاقش بدم دیدم هفت هشت تا بچه دارم.
تا اومدم با پول پس اندازم یه خونه بخرم بچه ها زن می خواستند.
تا اومدم از خونه بندازمشون بیرون دیدم تو آسایشگاه هستم.
تا اومدم درد دل کنم سکته زدم.
تا اومدم خاطراتم بنویسم واسه آیندگان درس عبرت بشه دیدم اجل.......

0 نظرات:

ارسال یک نظر